دکتر محمد رضا سنگری 92/ دزفول
در روایت داریم هر وقت محفلی برای اباعبدالله بر پا میشود، فرشتگان الهی در آنجا رحمت الهی و سلام الهی را به مخاطبها و شرکتکنندگان میرسانند.
ما در این شب ها در محافل و مجالسمان سوگ و مرثیه و نوحه خوانی و روضه را داریم که بسیار خوب و بجا ست؛ اما معمولاً سهم طرح معارف عاشورایی در محافل ما کم رنگ است. خیلی خوب است که ما در این شبها با درسها و آموزشهای از اباعبدالله علیه السلام آشنا شویم.
امسال میخواهیم تعدادی از آموزههای حضرت اباعبدالله علیه السلام، نَه درسهای که در کربلا است بلکه سخنانی که در بقیه زندگی حضرت اباعبدالله علیهالسلام داشتند، را مطالعه کنیم. حضرت متناسب با موقعیتها و شرایط با مخاطبهای خودشان بحثها و سخنان بلند و حکمت آمیز داشتهاند که باید به سراغ آنها رفت و استفاده کرد.
الحمدلله در ایران حدود دو دهه هست که دعای عرفه باب شده و این دعا خوانده میشود که قبلاً به این وسعت دعای عرفه خوانده نمیشد؛ چه خوب است به جز این، دعای مشلول اباعبدالله علیه السلام نیز خوانده شود؛ همچنین خطبههای ایشان که بعضی از این خطبهها پیش از کربلا حتی یکی دو سال قبل از کربلا بیان شده است که یکی از سخنرانیهای بلند حضرت در منا ست اینها را مطرحشان کنیم و در این رابطه گفتگو کنیم. مساجد هم جای این حرف ها و مسائل است.
حال میخواهم بخشی از این جملات حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام را در میان بگذارم؛ همگی ما با همدیگر یکی دو هفته با این جملات زندگی کنیم؛ مطمئن باشید سبک زندگیمان تغییر خواهد کرد.
جمله اول: و لا تفرح إلا بما نلت من طاعة الله،لا تفرح یعنی خوشحال نشوید. چه وقت خوشحالی کنید؟ إلا بما نلت من طاعة الله این جمله بیان میکند کی حق داریم شادی کنیم؟ وقتی که در مسیر طاعت الهی کاری کرده باشیم.
وقتی نماز صبح را اول وقت خواندی، گرهای از کسی باز کردی، لب بی لبخندی را به لبخند رساندی، دل غمگینی را شاد کردی، کسی قرض دار است، گرفتار است، مشکل دار است شما توانستید مستقیم یا غیر مستقیم، کسی را برانگیزانید که کمکش بکند. خدا در قرآن فرموده اگر نداری، مسئولیت از شما صلب نمیشود اگر شما پول ندارید، ولی میتوانید واسطه بشوید که کسی کمک کند، وظیفه شما ست این کار را بکنید، اگر نکردید قیامت گرفتار هستید. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * أَ رَءَیْتَ الَّذِى یُکَذِّبُ بِالدِّینِ، در اینجا دین به چه معنا ست؟ در نماز می خوانیم مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ. می دانید چه کسی دین؛ یعنی قیامت را قبول ندارد: أَ رَءَیْتَ الَّذِى یُکَذِّبُ بِالدِّینِ* فَذَالِکَ الَّذِى یَدُعُّ الْیَتِیمَ* وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْکِینِ* لَا یحَُضُّ یعنی بر نمیانگیزاند در غذا دادن به مسکین؛ یعنی اگر خودش ندارد وظیفه این است که اگر می تواند دیگران را برانگیزاند، تشویق کند به این کار، اگر نکرد چنین کسی منکر قیامت است، تکذیب کرده قیامت الهی را؛ چه قدر عجیب و چه قدر دقیق است. این پیام قرآن است پس ما شادیهایمان زمانی است که مسئولیت هایمان را انجام دادیم.
معنی ندارد کسی رسالت الهی خود را انجام نداده باشد، احساس شادی کند و خوشحال باشد اصلاً چنین کسی حق خوشحالی ندارد و اگر شاد باشد شادی او پوچ است. شادی پُر، شادی ارزشمند وقتی است که شما به اطاعت الهی میپردازید. بالاترین اطاعت و بالاترین مصداق اطاعت الهی کربلا ست، کربلا اوج طاعت الهی است؛ هر چه اباعبدالله علیهالسلام میکند؛ میگوید خدایا برای تو دارم می کنم؛ فرزندش را میدهد، می گوید: خدایا برای تو می دهم. وقتی سختترین صحنه کربلا اتفاق افتاد که یک کودک شیرخواره را حضرت به میدان برد؛ گفت: ببرید خودتان آبش بدهید؛ این بچه دارد میمیرد اگر فکر کردید من خودم می خواهم به آبی برسم و سیراب بشوم خودتان بچه را ببرید آبش بدهید بچه تلظّی میکرد مثل ماهی افتاده بر ساحل که دهانش باز و بسته میشد، علی اصغر به جایی رسیده بود که دیگر نمیتوانست حتی گریه کند فقط دهانش را باز و بسته میکرد؛ خیلی صحنه سختی است؛ بیرحمانه ترین صحنه است هنگامی که تیر را زدند و گلو را شکافتند، خون را به آسمان پرتاب میکند در پیشگاه الهی عرض می کند خدایا آسان است چون تو داری میبینی حول علی لعله ما نظر فی عین الله؛ چون چشم تو دارد میبیند برای من بسیار آسان است. اکنون چند نفر از ما میتواند در خود ابراز و احساس شادی کند یعنی از صبح تا حالا واقعاً در مسیر اطاعت خدا حرکت کرده اند، اگر کسی اینگونه است واقعاً حق دارد برای خود جشن بگیرد شادی کند و خوشحال باشد.
کل یوم لا یعصى الله فیه فهو یوم عید، حضرت علی علیهالسلام میفرماید: هر روزی که در آن گناه نکنی آن عید است.
جمله دوم: و لا تتناول إلّا ما رأیت نفسک أهلا له، این جمله اباعبدلله علیهالسلام قاعده بسیار زیبا است، اگر اجرا شود آن قدر صرفه اقتصادی دارد، اصلاً حماسه اقتصادی با همین جمله شکل میگیرد. ولا تتناول هیچ وقت نخورید چیزی را إلّا ما رأیت نفسک أهله له، کی بخورید؟ وقتی که احساس نکنید الان اهلیت خوردن این را ندارید؛ این به دو معنا است یکی واقعاً گرسنهاید. ما بسیار از اوقات گرسنه نیستم، عادت کردیم سه نوبت غذا بخوریم. واقعاً گاهی اوقات اگر غذا نخوریم هیچ اتفاقی نمیافتد، اتفاقاً اتفاق خوبی هم میافتد بهتر میشویم سبک بالتر میشویم. چیزی را که میخواهید بخورید، ببینید شایستهاش هستید یا نه.
معنای دوم آن این است که این چیزی را که الان داری میخوری باید حق این را درست ادا کنی ببینید آمادگی ادای حقش را داری یا نداری. مثالی بزنم یکی از خصوصیات حضرت علی علیهالسلام این بود که دوستانش را کمک میکرد، ابو نِیزر فرزند نجاشی باغ بزرگی داشت که پشت بقیع بود و در آن کار میکرد روزی حضرت علی علیهالسلام به مزرعه ابو نیزر رفت، ظهر بسیار گرم و داغی بود ، وقتی ابو نیزر متوجه امام شد به استقبال ایشان رفت. حضرت به او گفتند من خیلی گرسنه هستم چیزی برای خوردن داری ؟ گفت آقا شرمندهام چیزی ندارم. ناگهان به یادش آمد که روز قبل کمی کدو با پی شتر پخته و مقداری از آن زیاد آمده به حضرت گفت و آن را برای ایشان آورد. امیرالمؤمنین به رسم همیشه سه لقمه از این غذا را خوردند، دستهایشان را که چرب شده بود در آب تمیز کردند و بعد گفتند: الله اکبر من باید حق این غذا را که خوردم ادا کنم ، دو رکعت نماز خواند. بعد به ابو نیزر گفت: کاری داری من برای تو انجام بدهم؟ چه کار داشتی می کردی؟ گفت: آقا زمین را حفر میکردم که به آب برسم. گفتند: بیل و کلنگت کجا ست، بده به من وحضرت در چاه رفت و شروع کرد به کار؛ یک ساعت کار کرد آمد بیرون سر تا پای مولا غرق عرق بود یک الله اکبر گفت دوباره یک ساعت دیگر کار کرد و به آب رسید ابو نیزر گفت آب مثل گردن شتر بالا می زد. حضرت گفتند برو کاغذ بیاور، میخواهم این چاه به نام ابو نیزر بگذارم؛ این مال تو ست زیرا به من غذا دادی و این ابو نیزر پسری داشت به نام نصر که آمد خدمت اباعبدالله علیهالسلام و در کربلا و شهید شد.
جمله سوم:لا تتکلف ما لا تطیق، کاری را که طاقتش را نداری نپذیر، بعضی از افراد کاری را قبول میکند که قدرت بیست در صد انجام آن را هم ندارند. این درس اباعبدالله علیهالسلام است اگر چیزی را میپذیرید ظرفیتهای خود را هم ببینید؛ معنای این قضیه این است که ظرفیت خودتان را وسعت بدهید تا بتوانید کارهای بزرگ را بپذیرید. آدمهای که ظرفیت حقیر داشته باشند کار حقیر خواهند کرد. اقدام کنید به کارهای بزرگ اما ظرفیتهایتان را هم بزرگ کنید تا بتوانید کار بزرگ بکنید و حضرت اباعبدالله، یارانش را تربیت کرد برای اینکه طاقت تکلیف بزرگ داشته باشند، آنها را پرورد و کسانی هم که تازه به ایشان پیوستند تربیتشان کرد؛ ظرفیت به آنها داد تا بتوانند کارهای بزرگ بکنند و در خطر نلرزند و گامهایشان نلغزد، امان نامه برایشان آوردند زود تسلیم نشوند.
وقتی خودت را بررسی کردی، دیدی ظرفیت چیزی را نداری، نپذیر. یکی از این موارد در غذا خوردن ما ست. پیغمبر می فرماید: نقو او بقو، پاکش کن یا باقی بگذار. وقتی غذا جلوتان گذاشتند ابتدا نگاه کن ظرفیت خود را بسنج اگر احساس کردی نیمی از غذا را می خوری و نیمه دیگر زیاد است؛ ابتدا آن نیمه را جدا کن است. شما فکر میکنید اگر این کار را بکنید چه اتفاقی میافتد؟ چه قدر جلو اسراف گرفته میشود. پس ظرفیت خود را بسنجیم و متناسب با این سنجش ظرفیت خود عمل کنیم.
جمله چهارم: و لا تطلب من الجزاء الّا بقدر ما صنع، همیشه به آن اندازه که کار کردی طلب کن. کم نیستند کسانی که هیچ کاری نکردند، مزد هم میخواهند قرآن می فرماید: یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا مزد معادل عمل خودت را طلب کن. ما گاهی با خدا هم اینگونه هستیم. مثلاً در جیبمان کمی پول خرد داریم که اذیتمان می کند؛ به صندوق صدقات می رسیم آن را در صندوق می اندازیم و چه توقعات و انتظاراتی داریم؛ که هیچ تناسبی با کاری که کردهایم ندارد.
باید تا میتوانیم کار کنیم تا ان شاء الله به تعبیر قرآن فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها این باران می بارد، ظرف کوچک به اندازه خود و ظرف بزرگ نیز به اندازه خود از بارن نصیب و بهره میبرد.
جمله پنجم: و لا تتعرض لما لا تدرک، به چیزی که میدانی، نمیرسی اصلاً نپرداز. بعضی چیزها دست یافتنی نیستند، عمر سعد بدبخت و ملعون همین بود ،آرزوهای در دل می پروراند که اصلاً تحقق ناپذیر بودند.
وقت را باید صرف چیزی که امکان ناپذیر است، نکنیم؛ زیرا نسبت به زمان مسئول هستیم. یا بعضی ها وقتشان را صرف چیزی میکنند که ارزشش را ندارد. پیامبر به این افراد میگویند: بد سلیقه.
. حلوانى، حسین بن محمد بن حسن بن نصر، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ناشر: مدرسة الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف، نوبت اول، 1408 ق، ص77.
. سوره ماعون، آیه 1.
. سوره فاتحه الکتاب، آیه 4.
. فتال نیشابورى، محمد بن احمد ، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین( ط- القدیمة)، ناشر: انتشارات رضى، نوبت اول، 1375 شٌ، ص 354.
. قاضى نور الله شوشترى، احقاق الحق و ازهاق الباطل،ج 33، ناشر: مکتبه آیت الله المرعشى، نوبت اول، 1409 ه ق، ص198.
. حلوانى، حسین بن محمد بن حسن بن نصر، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ناشر: مدرسة الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف، نوبت اول، 1408 ق، ص77.
. قاضى نور الله شوشترى، احقاق الحق و ازهاق الباطل،ج 27، ناشر: مکتبه آیت الله المرعشى، نوبت اول، 1409 ه ق، ص198.
. سوره آل عمران، آیه 188.
. سوره رعد، آیه 17.
. قاضى نور الله شوشترى، احقاق الحق و ازهاق الباطل،ج 27، ناشر: مکتبه آیت الله المرعشى، نوبت اول، 1409 ه ق، ص190.
طبقه بندی: محرم